پيام
+
يه دختر و پسر که روزي همديگر را با تمام وجود دوست داشتن، بعد از پايان
ملاقاتشون با هم سوار يه ماشين شدند و آروم کنار هم نشستن ...
دخترميخواست چيزي را به پسر بگه ، ولي روش نميشد ..! پسر هم کاغذي را
آماده کرده بود که چيزي را که نميتوانست به دختر بگويد در آن نوشته شده بود ...
پسر وقتي ديد داره به مقصد نزديک ميشه ، کاغذ را به دختر داد.. دختر هم از اين
فرصت استفاده کرد و حرفش را به پسر گفت که شايد
DARYAEI
92/6/3
DARYAEI
پس ادامه اش؟ - *ابي*